عید 1394و گل پسرم
عیدتان مبارک
سلام به همه ی دوستای گلم و سلام مامانی به محمد امین خوشگلم
مامانی میدونم خیلی دیر دیر به وبلاگت میام و مطلب میذارم واقعا شرمنده ام اما من همیشه و همیشه دوست دارم و عاشقتم
اما عید امسال رو برات بگم که کار چندان خاصی نکردیم همش مراغه بودیم .قبل چهارشنبه سوری رفتیم مراغه و تو یه عالمه ترقه ترکوندی همه خونه ی انا جمع شده بودیم و قبل شام هم تو کوچه اتیش روشن کردیم و ترقه ترکوندیم خیلی خوش گذشت مخصوصا به تو که هی با صدای ترقه ها تو هم جیغ میزدی و هی میگفتی من بازم تلده میخوام اخه گل پسرم تو ترکی حرف میزنی واسه خاطر اون میگفتی "من جنده تلده"الهی مامان قربون اون شیرین زبونیهات بره عروسکم.
اما سال تحویل رو هم مراغه بودیم بازم خونه ی انا اینا بودیم تو هم تا ساعت رسیدن سال تحویل همچنان بیدار موندی و برای سومین بار کنار من و بابایی سال رو با ما تحویل کردی اینم چند تا عکس که لحظه ی تحویل ازت گرفتم محمد امین گلم
ولی 5 فروردین دوباره برگشتیم ارومیه و خونه ی خودم اخه بابایی کار داشت .ولی دوباره روز چهارشنبه 12فروردین دوباره رفتیم مراغه واسه سیزده بدر
خوشگل مامانی امسال هم سیزده رو با آنا و آقا جون به همراه دایی ها و خاله ها دور هم رفته بودیم باغ آقا جون اینا خیلی خوش گذشت .بابایی هم برات یه توپ خوشگل خریده بود که کلی اونجا والیبال بازی کردیم تو هم مشغول بازی کردن با بچه ها شدی و کلی خوش گذروندی
کمترین آرزویم این است:هرگز با چشمان مهربانت,نامهربانی روزگار را نبینی.
بالاترین خواسته ام برایت این است:حاجت دلت با حکمت خدا یکی باشد...
زندگی ساختنی است نه گذراندنی بمان برای ساختن نساز برای ماندن
فاصله بین مشکل و حل ان یک زانو زدن است اما نه در برابر مشکلات بلکه در برابر خدا
هیچ چیز تو را ناراحت نکند و فقط شادیها تورا احاطه کند
امیدوارم در سال جدید همیشه و همیشه شاد شاد باشی بهترینم.